در حال بارگذاری ...

رسم ما در تئاتر مهربانی، حمایت، همراهی و همکاری خواهد بود

یادداشت محمدرضا شاه مردی نویسنده و کارگردان نخستین کافه تئاتر قم «سِرّ سوت کشدار سر آشپز»

به نام خدای مهربانی ها و سلام ها و لبخندها

روزگار غریبی ست، روزگاری که دم زدن از مهربانی و لبخند نیز تمسخر می شود، دیدن لبخندهای گاه و بیگاه مردم قم، مردم سرزمین آفتاب و نور، سرزمین عشق و خدا، زیباترین و زیباترین و زیباترین اتفاقات مادام زندگی من بوده و خدا را شاکرم در کسوت هنرجویی از رشته وزین نمایش افتخار بوسیدن دست های گرم و پیشانی های بلند این مردم نازنین را دارم. مردمی که آفتاب سر صبحشان، گبند و گلدسته بانویی از جنس آسمان است، مردمی که سفیدی دلهایشان از گندمزار بیکران جمکران است، مردمی که بودن در کنارشان، محبت شان، همراهی شان و زدودن غبار غم از تارک دیدگانشان بزرگترین ودیعه ما از آسمان بی انتهاست...

این روزها من و دوستان خوب طراوتی دوشادوش هم، عاشقانه، در هفدهمین سال حیات گروه دوست داشتنی مان، نمایشی را با مردم شهرمان تجربه می کنیم که هر چند گونه ای متفاوت دارد، که تجربه ای تازه است، که حرف هایی تازه ای دارد، اما بزرگترین اتفاق مبارکش همراهی و همدلی و هم زبانی این نازنین مردم مهربان است؛ هر چند بخش عمده ای از هم صنفان من در هنر تئاتر که من و گروهم همیشه از ایشان و آثارشان حمایت می کنیم این افتخار را به مجموعه جوان طراوت ندادند که در میان تماشاگران، حاضر و دلگرمی این تجربه نو باشند، اما چرخ روزگار بی شک فرصت و فضا برای جبران باز گذارده است اما افسوس که با همه این بی مهری ها باز رسم ما مهربانی، حمایت، همراهی و همکاری خواهد بود...

کاش حرف ها حرف بود، کاش! کاش! کاش!

ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا

 که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل

محمدرضا شاه مردی




نظرات کاربران