در حال بارگذاری ...
مراد اسکندری:

تئاتر ریشه در آیین و اسطوره دارد آن را از ریشه اش جدا نکنیم

گفتگوی تئاتر قم با مراد اسکندری نویسنده و کارگردان نمایش «خون به پا می شود» منتخب بیستمین جشنواره تئاتر استانی قم.

مراد اسکندری متولد ۱۳۶۲ فوق لیسانس سینما، مدرس دانشگاه در رشته های عکاسی سینما و تئاتر، نویسنده بازیگر و کارگردان در تئاتر و عضو گروه افرا، گروهی که در سال ۹۳ با دو نمایش «خاطرات آقای پو» و «برادرها می میرند» شکل گرفت است. اسکندری نمایش های «خاطرات آقای پو»، «پروانه و یوغ» و «خون به پا می شود» را کارگردانی کرده و در نمایش های «زنان تروا»، «گلدونه خانوم»، «برادرها می میرند» تجربه بازیگری دارد. اسکندری نمایش «خون به پا می شود» را به تازگی روی صحنه برد، نمایشی که منتخب شرکت در بیستمین جشنواره تئاتر استانی شد، با او درباره این نمایش به گفت و گو پرداختیم.

 

مراد اسکندری در پاسخ نحوه انتخاب بازیگرانِ این نمایش و رویکرد اجرایی گفت: این کار با رویکرد تئاتر دانشگاهی و آکادمیک شکل گرفته است. غالب بازیگران و عوامل گروه مدرسین، دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته های سینما و تئاتر هستند. وی در رابطه با ایده نمایشنامه، نحوه اجرایی و قالبِ آن اینگونه پاسخ داد: نمایش «خون به پا می شود» ریشه در اسطوره دارد. اما نه صرفاً اسطوره بلکه اسطوره ای که با تاریخ هم آمیزی پیدا می کند و از آنجایی که تنها راه زنده ماندن اسطوره بازتاب آن در زندگی معاصر است در این نمایش اسطوره پسر کشی رستم و سهراب خودش را در روایت معاصر رحمان و عمار دوباره سازی می کند. رویکرد اجرایی نمایش، تلفیقی از تئاتر خشونت آرتو و نمایش بی چیز گروتوفسکی با نگاهی به شیوه های اجرایی آیین های بومی ایرانی است.

 

خلاصه داستانِ نمایش را در چند سطر خلاصه کنید.

رستم که در نبرد قادسیه همه لشگر اعراب را به شکل سهراب دیده است از قادسیه فرار کرده و به سیستان گریخته است او که مجنون و دیوانه شده است به مراسم گواتی آورده شده است تا توسط مادر گوات جن گیری شود. رستم در طول مراسم داستان مقابله خود با سهراب و مواجهه اش با تهمینه را باز می گوید. همراه با این روایت تاریخی اسطوره ای  قصه یک خانواده عراقی در جنگ نیز روایت می شود. رحمان پدر خانواده که یک مبارز ضد بعث است به ایران می گریزد و همراه با جبهه ایران علیه لشگر عراق می جنگد و از طرفی عمار پسر رحمان همراه با حزب بعث بر علیه ایران می جنگد. در پایان نمایش متوجه می شویم که جن درون رستم روح سهراب بوده است

 

این چندمین تجربه‌ی نویسندگی شماست؟

دوازدهمین تجربه نمایشنامه نویسی من که اقتباس از داستان رستم و سهراب فردوسی است. البته قبل تر نویسندگی نمایشنامه های مکبث، مرثیه ای برای آقای پادشاه، درخت مقدس، یک داستان معمولی درباره آقای متوسط، پینوکیو وارد می شود، بازگشت شنل قرمزی، هملت، خاطرات آقای پو، بهرام گور و هفت گنبد، صبح به خیر جناب اگاممنون، مردی که سایه اش را گم کرده بود و خواب را انجام داده ام.

 

ترجیح می دهید طرح و متن از خوتان باشد یا از متن های دیگران هم استفاده کنید؟

تعصب یا اصراری در مورد اینکه حتما متن از خودم باشد ندارم بیشتر به دنبال متن خوب هستم. حتی به نمایشنامه های کلاسیک جهت کارگردانی بسیار علاقه مندم.

 

موسیقی و طراحی صحنه تا چه میزان در خدمت نمایش شما بود؟ این برای شما راضی کننده بود؟

تا حد زیادی هم صحنه و هم موسیقی برای من راضی کننده و در خدمت نمایش بود اما اگر سالن بزرگ و مجهزی در اختیار داشتم و به لحاظ مالی تامین می شدم حتما از اجرای زنده موسیقی استفاده می کردم و در طراحی صحنه نمایش، اتفاق دیگری هم می توانست بیافتد.

 

همانطور که در نمایش دیده شد شما از بازیگران و گروه فرم بهره برده اید، از سختی ها و دغدغه های اجرای نمایش های پر پرسوناژ بیشتر بگویید. این برای شما سخت نبود؟

بله کار با تعداد زیاد بازیگر سخت است اما اگر در طول تمرین بتوانیم به هارمونی و هماهنگی درستی بین بازیگران و کارگردان، همچنین بین خود بازیگران رسید این سختی تبدیل به زیبایی و خلاقیت می شود به هر حال شاید بتوان گفت تنها عنصر حیاتی و غیر قابل حذف از تئاتر بازیگر است. پس حالا وقتی این عنصر مهم را به تعداد زیادی در اختیار داریم می توانیم استفاده بسیار مفیدی از آن داشته باشیم.

 

استقبال مردم از نمایش چگونه بود؟

دو شب اول تماشگر کمی داشتیم اما کم کم نمایش تبلیغ شد تا جایی که در اجرایِ شب آخر جایی برای نشستن نبود با اینکه شب آخر اجرا همزمان با عید قربان بود.

 

راجع به فرهنگِ گیشه و فروش بلیط در استان قم بگویید.

هنوز فرهنگ خرید بلیط تئاتر در این شهر فراگیر نشده و جالب بعضی ها منتظر بودند ما برای آنها دعوتنامه بفرستیم تا بیایند نمایش را ببینند و من در جواب این دوستان می گویم اولاً فرهنگ فرستادن دعوتنامه در تئاتر فرهنگ درستی نیست حالا فرض که ما بپذیریم درست است دعوتنامه برای هنرمندان و اشخاص تاثیر گذار و عالی رتبه فرستاده می شود نه برای هر کسی، مطلب دیگر اینکه مگر سالن تئاتر تالار پذیرایی است که منتظر دعوتنامه اید؟

 

چه ارگان و نهادی در طول اجرا از شما حمایت کرد؟

تقریبا هیچ ارگانی به جز انجمن هنرهای نمایشی استان قم.

 

این سومین تجربه حضور شما در جشنواره استانی است به نظر شما نمایش خون به پا می شود امسال منتخب شرکت در جشنواره بین المللی فجر خواهد بود؟

بله، فکر می کنم یکی از دو کار منتخب جشنواره برای فجر نمایش «خون به پا می شود» خواهد بود.

 

چقدر شانس جایزه گرفتن در جشنواره پیش رو را برای خود متصور هستید؟

باید دید نظر هیئت داوران در این مورد چیست اما فکر می کنم در چندین بخش مستحق دریافت جایزه هستیم.

 

نظرتان راجع به نقد نمایش چیست؟ آیا در طول اجرای عموم  از نمایش خون به پا می شود نقدی انجام شد؟

با نقد تحلیل و تفسیر بسیار موافقم البته به شرطی که با منتقدی با سواد روبه رو باشم که با تمام رویکردهای اجرایی و شیوه های نمایشنامه نویسی آشنا باشد نه اینکه یکی دو الگوی کلی در ذهن داشته باشد و بخواهد تمام تئاترهای دنیا را با آن الگوها بسنجد.

 

در این گفتگو چه حرفی گفته نشد؟

آنکه تئاتر ریشه در آیین و اسطوره دارد آن را از ریشه اش جدا نکنیم چرا که می خشکد و دیگر توان تاثیر گذاری ندارد، متاسفانه در سالهای گذشته تئاتر بدجور در دام سینما و تلویزیون افتاد و قصد داشتند چیزی شبیه آن را در صحنه پیاده کنند اما نتوانستند. باید پتانسیل و اتمسفر تئاتر را دوباره پیدا کنیم تا بتوانیم تاثیرش را مثل گذشته و حتی بیشتر از گذشته کنیم.




نظرات کاربران