سید حسین فدایی حسین:
تماشای تئاتر باید به عادت مردم تبدیل شود
گفت وگو با سید حسین فدایی حسین نمایشنامه نویس، پژوهشگر، مترجم و کارگردان
. شما در این سالها بیشتر به سمت پژوهش و ترجمه رفته بودید، چه شد که باز به سراغ کارگردانی آمدید؟
در کار هنر، سه حوزهی آموزش، پژوهش و تولید، به نوعی مکمل هم هستند و باید همزمان باهم مورد توجه قرار بگیرند تا بتوانیم شاهد پیشرفت و تحول در عرصهی هنر باشیم. من در طول سالها فعالیت سعی کردم بهنوعی متناسب با شرایط به شکلی عمل کنم که هرزمان نیاز به فعالیت در هریک از سه حوزهی گفته شده احساس کردم، روی آن متمرکز شوم تا حدود ده سال پیش بیشتر سعی داشتم بیاموزم و تجربه کنم ولی از زمانی احساس کردم منابع علمی و پژوهشی در زمینهی تئاتر کودک و نوجوان بسیار کم است بنابراین درگیر کار ترجمه و پژوهش شدم. حاصل این تلاش هم بیش از ۲۵ عنوان کتاب و تقریباً همین تعداد مقاله و کار پژوهشی است که تا بهحال منتشر شده اند اما چند سال اخیر بهخصوص در شهر قم احساس کردم با وجود استقبال و نیازی که به تئاتر کودک وجود دارد، گروههای نمایشی کمتر به تولید نمایش در این زمینه میپردازند و به نوعی این گونهی مهم و تأثیرگذار نمایشی رو به فراموشی می رود بنابراین وارد عرصهی تولید شدم البته هدف از این کار صرفاً تولید و اجرای نمایش نبوده و نمیخواستم فقط نمایشی را به کارنامهی کارگردانی خود اضافه کنم. بلکه هدف اصلی من تشکیل گروهی بود که بهطور تخصصی درگیر تولید نمایش کودک شوند و در مسیر تولید هم بیش از اینکه بخواهم قدرت و توان کارگردانی خود را به کار گیرم، سعی در آموزش و راهنمایی بچههایی داشتم که به این حوزهی مهم علاقمند هستند. مطمئن باشید هر زمان که احساس کنم چند گروه درگیر کار تولید نمایش کودک و نوجوان شدند، از حوزه ی سخت و پردردسر تولید و کارگردانی کنار خواهم رفت و مجددا مشغول تألیف و ترجمه و پژوهش خواهم شد.
. متن ماجرای «ساحل سنگی» چه چیز متفاوتی داشت که شما بعد از سالها با این متن به سمت کارگردانی برگشتید؟
دلیل برگشتم به کارگردانی را گفتم، واقعیت این بود که هدف اصلی ما تولید نمایشی برای بچهها بود؛ در این رابطه هم متنهای زیادی را مطالعه و بررسی کردیم. در طول دورهای که به ترجمه نمایشنامههای کودک مشغول بودم گاهی به متنهایی برمیخوردم که به دلایل مختلف آن ها را مناسب تولید میدیدم از جملهی این متنها متونی بود که به موضوع حفظ سلامت محیط میپرداخت به نظر من یکی از اولویتهای جامعهی ما حتی از آن فراتر یک مسئلهی جهانی است. نمایشنامه «ماجرای ساحل سنگی» درواقع یکی از ترجمههای من از مجموعه نمایشنامههای آقای «دیوید وود» نویسنده با سابقه و توانای تئاتر کودک محسوب میشد که اتفاقاً به موضوع مهم محیط زیست و خطراتی که طبیعت را تهدید میکند مربوط میشد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم این نمایشنامه را برای تولید انتخاب کنیم.
. از گروه تئاتر طراوت بگید. این گروه چه ویژگیهایی داشت که شما دعوتشان را برای همکاری پذیرفتید؟
من سالهاست که با بچهها و گروههای نمایشی قم در ارتباط هستم، همه را دوست دارم و هر زمان که خواستند آمادهی همکاری و همراهی آنها بودم. گروه تئاتر طراوت نیز یکی از گروههای باسابقه و فعال تئاتر قم است که همکاری من با آنها از سالها قبل شروع شد. این گروه چند ویژگی خاص دارد که من کمتر در گروههای دیگر دیده ام. یکی از این ویژگیها تلاش مدیریت گروه برای جذب و تربیت نیرو است. همین باعث شده گروه طراوت یکی از گستردهترین گروههای تئاتر قم باشد.ویژگی دیگر فعالیت مداوم گروه برای آموختن، مطالعه و پیشرفت علمی اعضاء ضمن تجربه هست که به نظر ضرورتی برای تمام گروههای نمایشی محسوب میشود. کارگاههای آموزشی مختلفی که بهطور مرتب توسط این گروه برگزار میشود، سفرهایی که برای تماشای نمایشهای روی صحنه در تهران انجام میشود، از جمله ی این فعالیتها است. ویژگی دیگر گروه که یکی از دلایل همکاری من با این گروه بود، استقبال از ورود به عرصههای تازهی تئاتر در گروه بود. شروع همکاری من با گروه طراوت با کارگاههای تئاتر تعلیمی بهعنوان حوزهی مورد علاقهام بود که البته هنوز این همکاری تا رسیدن به نتیجهی مطلوب ادامه دارد. همین روحیه انعطاف پذیری گروه باعث شد، بحث همکاری در زمینه ی تولید نمایش برای بچهها بهسرعت مورد استقبال قرار گیرد و گروه طراوت برای این کار برنامه ریزی ویژه داشته باشد. امیدوارم با اراده و البته علاقمندی که در گروه طراوت وجود دارد این همکاری ادامه داشته باشد و به تولیدات بیشتر و بهتر منجر شود.
. به نظر شما مهمترین مؤلفه در تئاتر کودک چیست؟
تئاتر کودک، همانطور که از اسم آن مشخص است تئاتری با تمام ویژگیهای یک تئاتر کامل با درنظر گرفتن مخاطب خاص که بچه ها هستند و همین خاص بودن مخاطب روی تمام عناصر تشکیل دهندهی تئاتر تأثیر میگذارد. در واقع شما میبایست علاوه بر اینکه تمامی عناصر و مؤلفههای تشکیل دهندهی نمایش مثل متن، بازیگری، طراحی و... را به بهترین شکل به کار بگیرید، مدام این عناصر را متناسب با سن و سال، شرایط جسمی، توان ذهنی و روحیه مخاطب کودک و نوجوان تنظیم کنید همین کار را سخت میکند. با اینحال ارزش کار برای کودک زیاد است آنقدر که این سختیها همراه با لذت انجام میشود. در اینجا دوست دارم خاطرهای از نویسنده ی نمایشنامه آقای «دیوید وود» را بیان کنم.او در ابتدای کتاب «تئاتر برای بچهها» نوشته است: «هرگز فراموش نمیکنم زمانی که در انتهای تالار اجتماعات «تئاتر سوان» ایستاده بودم و اولین اجرای نمایشنامهی «جغد و پیشی رفتند...» را تماشا میکردم... کودکان با اشتیاق فراوان «جغد» و «پیشی» را تشویق میکردند و از رفتارهای «جامبلیز غارتگر» کلافه میشدند. دقایقی با توجه کامل گوش میدادند و بعد با فریادهای گوشخراش، خود را در اجرا سهیم میکردند. رفتار آنها زمانیکه نمیتوانستند اتفاقات را باور کنند و یا وقتیکه عمیقاً به اجرا توجه میکردند بسیار هیجانانگیز و پرتحرک بود. آنها میخندیدند، با فریاد هشدار میدادند، احساساتی و نگران میشدند و عاقبت، وقتی عدالت غالب میشد، غرق شادی و نشاط میشدند. چندسال بعد «براهام موری» کارگردان معروف «تئاتر منچستر»، وقتی شاهد چنین لحظهی پیروزمندانهای بود درحالیکه اشک از گونه هایش جاری میشد گفت: «تمام هدف تئاتر همین است.» او درحالی این سخن را مطرح کرد که بُروز طبیعی احساس شادی و شعف، بهندرت در مخاطبان بزرگسال اتفاق میافتد.
. مشکلات حوزه تئاتر کودک در کشور به ویژه در قم را چه میبینید؟
مهمترین مشکل تئاتر کودک که بهنوعی یک مشکل عمومی در کل کشور محسوب میشود این است که هنوز این گونهی نمایشی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین رسانه ی هنری، به رسمیت شناخته نشده و کسی چندان اهمیتی برایش قائل نیست. این را همیشه گفتم که تئاتر کودک در خانواده ی خودِ تئاتر نیز غریب است و حتی اهالی تئاتر هم آن را تحویل نمیگیرند. از طرف دیگر در برنامهریزی کلان دولت و نهادهای هنری، تئاتر کودک جایگاه چندانی ندارد. با توجه به اهمیت و ضرورتی که برای این گونهی نمایشی وجود دارد، در یک مقایسهی سادهی آماری متوجه خواهید شد بودجه و امکاناتی که در خدمت تئاتر قرار میگیرد در مقایسه با آنچه که برای تئاتر کودک هزینه میشود چندین و چند برابر است. کافی است تعداد سالنهای اختصاص یافته به تئاتر بزرگسال را با تئاتر کودک مقایسه کنید. اگر مخاطب را به عنوان اصلی ترین سرمایه تئاتر در نظر بگیریم این سرمایه در تئاتر کودک چندین برابر تئاتر بزرگسال است. این نسبت معکوس با هیچ منطقی جور در نمی آید. مشکل بعدی عدم همکاری نهادهایی است که با بچهها سرو کار دارند، به طور مثال آموزش و پرورش به عنوان نهادی که میتواند تأمینکنندهی مخاطب برای تئاتر کودک باشد، تماماً با این مقوله بیگانه است طوریکه ما برای نصب پوستر تبلیغاتی نمایش در مراکز آموزشی با مشکل مواجه هستیم. درحالیکه همکاری آموزش و پرورش با نهادهای هنری که در حوزه کودک و نوجوان فعالیت میکنند میتواند به توسعه و گسترش فرهنگ جامعه کمک زیادی کند.
. نکته ی پایانی...
هنر، زمانی پیشرفت میکند و میتواند باعث تحول جامعه و فرهنگسازی شود که فرصت عرضه داشته باشد. تئاتر باید اجرا شود آن هم نه فقط برای مخاطب تئاتری و تماشاگر خاص بلکه برای عموم مردم، تا مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد و بتواند خود را اصلاح کند و منجر به پیشرفت شود. امیدوارم زمانی برسد که اهمیت رسانهای مثل تئاتر برای برنامهریزان و دولتمردان شناخته شود و مورد توجه قرار گیرد و بعد ترتیبی داده شود که تئاتر بهطور مستمر در شهر به اجرا دربیاید. یکی از اصلیترین نیازهای امروز ما استمرار و تداوم اجرا و اختصاص چند سالن تئاتر برای اجرای مداوم است. وقتی مردم بدانند سالنی در شهر وجود دارد که همیشه در آن نمایش اجرا میشود، کمکم برای آن برنامهریزی میکنند و تماشای نمایش تبدیل به عادت میشود و آنوقت است که میتوانیم پیام ها و مضامین مورد نیاز جامعه را از این طریق به مردم منتقل کنیم. به امید آن روز...